شعله ی آواز
درباره وب
لینک دوستان
برچسبها وب
لینک های مفید
چو زد کنار نقاب از رخان بهار جدید
به صحن باغ و چمن داد اعتبار جدید
بر آن شدم که پس از سالها عزب ماندن
به حکم شرع کنم اختیار یار جدید
به خواستگاری پیر عجوزه ای رفتم
که بود بی خبر از وضع روزگارجدید
نه اهل فخرفروشی نه تابع مد روز
نه فکر آنکه کند کسب افتخار جدید
به عقد خویش درآوردمش ولی هیهات
که شد ز بخت بدم یار تازه مار جدید
پس از دو روز که در خانه ام گرفت قرار
به رغم عهد کهن داد هی شعار جدید
نخست گفت که از شغل خود کن استعفا
که از برای توام فکر کسب و کار جدید
برو به جانب «شورای شهر» تا که کنند
معرفیت به عنوان شهردار جدید...
حساب کردم و دیدم که پاک خل شده است
عجوزه ای که به دوشم نهاده بار جدید
خیال کرده که چون شوی سابقش خربود
یقین که شوی جدیدش بود حمار جدید
بسا که تا به قیامت به گل فرو مانم
ز جانگزایی سیخونک سوار جدید
از آن جهت که ندارد چو روزگارشباب
دل فلکزده ام طاقت فشار جدید
به خود نشستم و چون کودکی کشیدم باز
ز چنگ دیو دنی نقشه ی فرار جدید
تمام هستی خود را زشوق خواهم باخت
نصیب من چو شود برد ازین قمار جدید!
تاریخ : یکشنبه 100/1/22 | 11:19 عصر | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب
بازدید امروز: 120
بازدید دیروز: 680
کل بازدیدها: 821545